اگر افتخار بدهید...


by : x-themes

بهـ نامـ او

دلمـ بد یکـ میدانـ مسابقهـ با شما می خواهد

یکـ میدانـ مسابقهـ ی درستـ و حسابی مثلـ جمعهـ ای

فرقی ندارد تیمـ مقابلـ شما باشمـ یا یار شما

هر جور کهـ با شما بازی کنمـ لطفـ خودشـ را دارد

(البتهـ تا آنـ جایی کهـ بهـ خاطر می آورمـ،

شما گفتهـ اید دیگر با منـ بسکتبالـ بازی نمیکنید!

حقـ دارید؛ از بسـ منـ وحشیانهـ بازی می کنمـ)

جمعهـ قومـ ظالمینـ (البتهـ دور از جانشانـ)

در باغمانـ بهـ صرفـ ناهار دعوتـ بودند

اعتماد بنفسی کهـ ما داریمـ

بهـ جد ستودنی استـ

فامیلـ را در جایی دعوتـ کردیمـ

کهـ امکاناتشـ از صفر همـ صفرتر بود

برای دستشویی همـ ملتـ را مسجد بردیمـ

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ!

غذا همـ پدر گرامی شبـ قبلـ پلو پختهـ بود چهـ پلویی!

(دخترشـ تعریفـ نکند کی تعریفـ کند؟!)

جوجهـ کبابـ همـ کار مشترکـ عموها و پدرمـ بود

اینـ ها را بی خیالـ

اصلـ قضیهـ فوتبالی بود کهـ بازی کردیمـ

واقعا" جای شما خالی بود

بازی پانزدهـ – پانزدهـ پایانـ یافتـ

دیگر حسابـ اینـ کهـ چقدر بازی کردیمـ

تا سی گلـ زدهـ شد با خودتانـ

زمینشـ نسبتا" بزرگـ بود

و بندهـ برای کمـ نیاوردنـ از پسرعموی بزرگترمـ

آنـ قدر دویدمـ

کهـ عمویمـ گفتـ:

اینـ بیشتر از همهـ دوید!

البتهـ انصافا" آنـ یکی پسرعمویمـ بهتر دوید

ولی بندهـ فداکاری بیشتر کردمـ!

وسط بازی یاد تمامـ روزهایی می افتادمـ

کهـ بهـ دفترتانـ می آمدمـ

و از شما و خانمـ پـ خواهشـ می کردمـ

با منـ فوتبالـ بازی کنید

آنجا والیبالـ همـ بازی کردیمـ

و منـ ذوقـ زدهـ از اینـ کهـ چند روز دیگر

در یکـ مدرسهـ ی حیاط دار

میتوانیمـ والیبالـ بازی کنیمـ

البتهـ اگر افتخار بدهید

با وجود اینـ کهـ فکر نمی کردمـ

با خانوادهـ ی پدری بشود خوشـ گذراند

ولی واقعا" خوشـ گذشتـ!




†ɢα'§ : <-TagName->
برچسب:, |- مبهم -|

ϰ-†нêmê§